داستان OpenAI نمونهای پیچیده و چندوجهی است که نشان میدهد چگونه یک نهاد با اهداف آرمانگرایانه در مسیر رشد و سودآوری تبدیل به بازیگری قدرتمند و در عین حال، چالشبرانگیز صنعت فناوری شده است. در آغاز، این شرکت با شعارهای شفافیت، همکاری و به نفع بشریت تأسیس شد، اما تغییراتی ساختاری مانند افزودن بخش «برای سود» و تمرکز بر محصولاتی مانند ChatGPT نشان میدهد که سودآوری و سلطه بازار به اولویتهای اصلی بدل شدهاند.
به گزارش آژانس خبری هوش مصنوعی (آیوخبر) به نقل از خبرآنلاین، سخنان کارن هاو، که از داخل شرکت دیدهها و تجربههای متفاوتی ارائه میدهد، تصویری را ترسیم میکند که متفاوت از تصویر عمومی است. او فرهنگ بسته و رازآلود، و تمرکز بر رشد بیوقفه به هر قیمتی را نقد میکند و شباهتهایی بین توسعه هوش مصنوعی و امپراتوریهای استعماری قائل میشود. این نقدها نشان میدهد که پیشرفتهای فناورانه ممکن است با هزینههای انسانی و محیطزیستی همراه باشد و نگرانیهایی درباره نوع سلطه و قدرتی که این شرکتها در حال کسب آن هستند، مطرح میشود.
تلاشها برای تنظیم قوانین و مقررات جهانی نشاندهنده حساسیت مسأله است؛ اما پرسش اصلی این است که آیا شرکتهایی با جاهطلبیهای جهانی و تمرکز بر سود و سلطه میتوانند وفاداری واقعی به اهداف بشردوستانه داشته باشند یا این که در نهایت، همانند امپراتوریهای مدرن، ابزارهای قدرتی هستند که در مسیر منافع خود حرکت میکنند.
در نهایت، این قصه از یک سو به تداخل بین فناوری، سیاست و اخلاق اشاره دارد و از سوی دیگر، هشدار میدهد که آینده هوش مصنوعی نیازمند مراقبت و نظارتی مداوم است تا بتوان منافع بشریت را در مقابل جاهطلبیهای تجاری و سلطهگرانه حفظ کرد